«نماینده»؛ سید سجاد پادام*/ به دست آوردن قدرت اقتصادي و رسيدن به جايگاه يک قدرت اقتصادي جنبههاي صرفاً اقتصادي ندارد، بلکه يکي از اصليترين جنبههاي قدرت اقتصادي، قدرت ديپلماسي بينالمللي يا همان قدرت چانهزني بالاست.
در دنیای صنعتی امروز نفت کالای استراتژیکی است، یعنی برای کشورهای مصرف کنندة نفت ارزشی حیاتی دارد، زیرا بخش مهمی از اقتصاد و صنایع این کشورها به نفت خام وابسته است. لذا کشورهای صنعتی همیشه در مورد تأمین انرژی مورد نیاز خود نگرانی دارند.
نکتة دیگر اینکه نفت به دلیل استراتژیک بودن و متأثر از تحولات سیاسی بودن، اساساً قیمت آن ماهیتی نوسانی دارد؛ به همین دلیل اثرات روانی بازار بر تغییرات قیمت خام بسیار اثرگذار میباشد. اگر قیمت نفت بالا باشد کشوری مانند ایران برای تأمین بودجة خود نفت کمتری را خواهد فروخت و از نظر مقداری، وابستگی کمتری به نفت در بودجه بهوجود میآید و این سرمایة بین نسلی را میتوان برای نسلهای آینده هم نگه داشت. اما اگر قیمت نفت ارزان باشد. برای تأمین همان بودجه باید مقدار بیشتری نفت فروخت و این یعنی فزونی عرضه نسبت به تقاضا؛ و خود همین مسئله باعث کاهش مجدد قیمت نفت خواهد شد و مجدداً دولت مجبور است برای تأمین مخارج، نفت بیشتری بفروشد و دوباره قیمت نفت به دلیل فزونی بیشتر عرضه نسبت به تقاضا کاهش میيابد و... همین ماجرا ادامه دارد تا اینکه یا یک شوک بیرونی اتفاق بیفتد یا اینکه کشورهای تولید کنندة نفت از اراده و امکانات خود برای کنترل قیمت نفت استفاده کنند.
شوک را گاهی میتوان ایجاد کرد، گاهی هم یا پتانسیل وجود ندارد یا ارادة دولت بر انفعال در شرایط بینالمللی است؛ باید به انتظارش نشست. اراده و امکانات هم بستگی به قدرت چانهزنی کشورهای تولید کنندة نفت خام با یکدیگر دارد. نام این ابزارها دیپلماسی انرژی میباشد که برای تأمین منافع کشور از تاکتیکهای متفاوتی میتوان در راستای اعمال آن استفاده کرد. در ذیل به دو نمونه از این تاکتیکها اشاره میشود؛
امروزه در دنیا علمی به نام ژئواکونومی وجود دارد، ژئواکونومی یعنی استفادة اقتصادی از مزیتهای جغرافیایی، در حال حاضر کشورهای زیادی از جمله روسیه و آذربایجان و ترکیه از موقعیت استراتژیک خود در انتقال نفت و گاز به اروپا بهرههای اقتصادی-سیاسیِ فراوانی میبرند و برای خود قدرت چانهزنی بالایی ایجاد کردهاند. یکی از مزیتهای جغرافیایی کشور ما وجود تنگه هرمز میباشد، زیرا که ۲۰ درصد تجارت نفت جهان از این تنگه صورت میگیرد و به لحاظ ژئواکونومی برای ایران و از نظر امنیت انرژی برای غرب بسیار حیاتی میباشد. یعنی ما هر چه بتوانیم از ابزارهای جغرافیایی خود برای افزایش نگرانی تأمین انرژی غرب استفاده کنیم، نفت قیمت بالاتری خواهد یافت و با قیمت بالاتر، نفت کمتری خواهیم فروخت.
اما اگر مواضع دستگاه دیپلماسی دولت نسبت به مزیتهای جغرافیایی کشورمان منفعلانه باشد؛ قطعاً غرب در مورد تأمین امنیت انرژی به اطمینان میرسد و قیمتهای نفت کاهش مییابد. بنابراین دولت برای تأمین مخارج مجبور به فروش بیشتر نفت خواهد شد که این موضوع به هیچوجه با اقتصاد مقاومتی سازگاری ندارد.
یک مورد دیگر که نگرانیهای غرب در مورد قیمت نفت را به حداقل میرساند، مواضع وزیر نفت کشور ما و سایر کشورهای تولید کنندة نفت خام میباشد که در این میان کشور ما به دلیل تسلط به تنگه هرمز میتواند قدرت چانهزنی بسیار بالاتری داشته باشد. اما متأسفانه وزیر نفت کشور ما در هر اجلاسی که شرکت میکند از افزایش تولید نفت ایران در آینده خبر میدهد، این موضوع نشان دهندة کمترین اطلاع وزیر نفت کشورمان از دیپلماسی انرژی میباشد که با این نوع موضع فقط موجب اطمینان بازار انرژی غرب از وجود نفت در آیندة مشخص خواهد شد و به تبع آن قیمت نفت روزبهروز در این دولت کاهش یافته است. یک مسئلة دیگر که باعث آرامش روانی بازار انرژی و اطمینان غرب از دسترسی به انرژی در چند وقت اخیر شد و موجب کاهش قیمت نفت خام گرديد، مواضع دستگاه دیپلماسی کشور ما میباشد که بدون اینکه هیچ اتفاق خاصی بیفتد مدام به بازار القا شد که تحریمهای نفتی ایران لغو خواهد شد و بازار از اینکه نفتی مازاد به بازار تزریق خواهد شد، آرامش روانی خود را حفظ کرده و قیمتها تمایلی به افزایش نداشتهاند.
یک مورد اشتباه دیگر از اطمینان دادن غرب در مورد امنیت انرژی، سروصدای زیاد قراردادهای جدید نفتی ایران موسوم به (ipc) بود که باز هم بار رسانهای و فضای روانیای که در مورد حضور شرکتهای خارجی در ایران ایجاد شد، این انتظار را ایجاد کرد که بازار به زودی با مازاد عرضه مواجه خواهد شد و قیمت نفت نتوانست به قیمت بالایی برسد. مجموعه این شرایط است که از دولت روحانی دولت نفت ارزان ساخته است. جالب است که سازش فراوان دولت اصلاحات با غرب هم منجر به کاهش شدید قیمت نفت شده بود. در آن زمان نفت به مرز ۸ دلار هم رسیده بود و اتفاقاً وزیر وقت آن دولت هم آقای زنگنه بود و بدین ترتیب میتوان نام آقای زنگنه را وزیر نفت ارزان نام نهاد.
غرب و آمریکا با یک لنگه پا در هوا نگه داشتن دولت روحانی نه به تعهدات خود عمل میکنند و نه دست رد آنچنانی به سینة دولت روحانی میزنند در واقع این شرایط در حوزة انرژی بهترین حالت ممکنی است که غرب بتواند از نفت ارزان برای ارزش افزودة بیشتر در تولیدات صنعتی خود بهره ببرد. غرب بهانة عدم اجرای تعهدات را اجرایی نشدن روح برجام عنوان میکند و دلیل عدم حضور شرکتهای نفتی بینالمللی برای همین نکته میباشد. لذا بهتر است دولت محترم هم در وزارت نفت و هم در دستگاه دیپلماسی به بازار انرژی شوک وارد کنند تا هم قدرت چانهزنی بالاتری داشته باشند و هم دولت بتواند برای مخارج خود در ازای فروش نفت به میزان ثابت عایدی بیشتری را نصیب خود کند.
* کارشناس ارشد اقتصاد
نظر شما